شعر طنز درباره سیگار

طنز درباره سیگار

وقتی مضرات سیگار رو

توی یه مجله خوندم انقدر ترسیدم

که قسم خوردم دیگه مجله نخونم

********

توﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ

ﯾﻪ دختر ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ ببـخشید ﺷﻤﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺪ؟ !

یه پوزخند زدمو یه کام محکم از سیگار گرفتم

با یه صدای خسته گفتم :ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ

ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﺑﺒﺮﻡ ﺍﻭﻧﻮﺭ

ﺻﻨـﺪﻟﯽ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ نابود شدم میفهمی؟ نابود .

********

شعر طنز درباره سیگار, طنز درباره سیگار,مطلب طنز درباره سیگار

بیشتر بخوانید:  شعر طنز درباره رفیق

طنز درباره سیگار

هروقت دنبال باباتون گشتین پیداش نکردین موبایلشم جواب نمیداد

برین خیابون یه سیگار روشن کنین

اونوقت خودش صاف میاد جلوتون می ایسته.

********

زندگی مثل سیگار می ماند

اگر خاموش شود می شود روشنش کرد

اما مزه ی اولش را نمی دهد

********

مانند سیگار

مانده ام میان دو انگشت روزگار لعنتی

نه مرا میکشد

بیشتر بخوانید:  دقایقی خودتان را به خنده دعوت کنید

نه خاموشم میکند

فراموش کرده که دارم می سوزم

********

ساکت و خیره به عکست

بوی سوختنی می آید

به خودم می آیم

لعنتی

آخرین سیگار هم ته گرفت

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ : ﺑﺎﺑﺎ !

ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﯾﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﺪﯼ ﺑﮑﻨﻪ، ﻣﻦ ﭼﯽ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮑﻨﻢ؟

ﭘﺪﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﯿﺴﺖ . ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻭ ﻧﮑﻦ !

ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺍﮔﻪ ﺭﻭﻡ ﻧﺸﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ ﭼﯽ؟

بیشتر بخوانید:  مورد داشتیم...(1)

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﺧﺐ ﺭﻭﯼ ﯾﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺑﻨﻮﯾﺲ ﺑﺬﺍﺭ ﺗﻮﯼ ﺟﯿﺒﺶ.

ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﺪ، ﺩﺭ ﺟﯿﺐ ﮐﺘﺶ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ

ﺑﺎﺑﺎ ﺳﻼﻡ. ﺳﯿﮕﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﯿﺴﺖ. ﻟﻄﻔﺎً ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﻭ ﻧﮑﻦ !

ﭘﺪﺭ ﺍﺷﮏ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﻧﻮﺷﺖ: ﺩﺧﺘﺮ ﻋﺰﻳﺰﻡ، این فضولیا ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﻮﻣﺪﻩ

مطلب پیشنهادی

شعر طنز درباره لایک نکردن

عکس نوشته طنز لایک نکردن گاهی پای کسی میمانی …. که نه دیدی اش …. …