شعر طنز شب یلدا
شب یلدا شده میوه گرانه، خصوصا هندوانه
گرانیاش شرر بر جسم و جانه، خصوصا هندوانه
بر آنکه کارگر یا کارمند است، شب یلدا چرند است
ندارد سور و سات این شبانه، خصوصا هندوانه
ندارد خوردنی در شام یلدا، بخوابد طول آن را
خورد در خواب میوه دانه دانه، خصوصا هندوانه
بسازد او شب چله به چایی ولی با بچههایی
که گریان میوه را کرده بهانه، خصوصا هندوانه
سبد باید دهد در شام یلدا، به ماها دولت ما
دهد آجیل و میوه خانه خانه، خصوصا هندوانه
و یا باید کند تحریف تاریخ، که حاشا گردد از بیخ
شب یلدا و هر نوع خوردوانه، خصوصا هندوانه
شعر طنز قدیمی برای یلدا
باز ماه دی و سرمای زمستان آمد
شب يلدا شد و پاييز به پايان آمد
ميوه از بهر شب چله فراوان آمد
مفلس از داغ فسنجان به لبش جان آمد
بزم سور است مهيا و بخاری علم است
اغنيا را ز شب تار فقيران چه غم است
پرتقال آمد و موز آمد و ازگيل و انار
سيب و نارنگی و ليمو و گلابی و خيار
هندوانه به ميان آمد و آجيل آچار
خوش بساطی است ولی حيف كه در اين شب تار
بينوا در هوس شلغم و آش كلم است
اغنيا را ز شب تار فقيران چه غم است
مفلسا، سور اگر گشته مهيا به تو چه؟
شادي و عيش و خوشي در شب يلدا به تو چه؟
مرغ بريان و فسنجان و مُسمّا به تو چه؟
آخرت از تو بُود! عشرت دنيا به تو چه؟
مطبخ خلد برين بهر تو پُر دود و دم است
اغنيا را ز شب تار فقيران چه غم است
سير را از شكم گشنه نباشد خبري
نرسد هيچ ز سرما به وجودش خطري
اي كه از راه خطا در پي سيمي و زري
نام نيك ار نخري، فاش بگو پس چه خري؟
نسبت خر ندهم بر تو كه بر خر ستم است!
اغنيا را ز شب تار فقيران چه غم است
خر شريف است و خران فايده بخشند بسي
كس نديده كه كند هيچ خري بد به كسي
هرچه عرعر كند او را نبود دادرسي
نه هوايي به سرش هست و نه در دل هوسي
نه نگاهش به سوي سفره هر محتشم است
اغنيا را ز شب تار فقيران چه غم است
مرحوم «غلامرضا روحانی»